شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی
زهـری پـلیـد بر جگـرش کـارگر شده آقـای غـصهها نـفـسـش مخـتـصرشده
کـمکـم تـمـام حـجـم تـنـش آب میشود مـانـنـد فــاطــمـه بـدنـش آب مـیشـود
خواهر رسید وفاجعه را درنظاره شد ازشعـلههای خون لبش در شراره شد میدید زخم کوچه دهان بازکرده است رازمگوی کوچه زبان بازکرده است
ازعهد کودکی جگرش پارهپاره است او کـشتۀ شکـستن یک گوشواره است دیــوار را هــنـوز بـه یـادش مـیآورد مسـمار را که هـیچ زخـاطر نمیبـرد
سم را بهـانه کردکه راحت شود مگر از خاطرات کوچه وکابوس میخ و در